کتابخانه عمومی شهید میر حسینی زابل

دوست ما کتاب

دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

Image result for ‫دعای روز 11 ماه مبارک‬‎

[ سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۵۰ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان

Image result for ‫دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان‬‎

[ سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۵ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

دعای روز دوم ماه مبارک رمضان

دعای روز دوم ماه مبارک رمضان ۹۶

[ يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۹ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

دعای روز اول ماه مبارک رمضان

دعای روز اول ماه مبارک رمضان ۹۶

[ شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۷ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

اوقات شرعی ماه مبارک رمضان

اوقات شرعی شهر زابل در ماه مبارک رمضان 96

[ شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۶ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

حلول ماه پرخیر و برکت رمضان بر همه مسلمین جهان مبارک باد.

نتیجه تصویری برای فضایل ماه مبارک رمضان

[ شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

فضایل ماه مبارک رمضان

«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معنای شدت حرارت گرفته شده و به معنای سوزانیدن می باشد.(1) چون در این ماه گناهان انسان بخشیده می شود، به این ماه مبارک رمضان گفته اند.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب؛(2) ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می سوزاند.»

رمضان نام یکی از ماه های قمری و تنها ماه قمری است که نامش در قرآن آمده است و یکی از چهار ماهی است که خداوند متعال جنگ را در آن حرام کرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.)

در این ماه کتاب های آسمانی قرآن کریم، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شده است.(3)

این ماه در روایات اسلامی ماه خدا و میهمانی امت پیامبر اکرم(ص) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در این ماه در نهایت کرامت و مهربانی پذیرایی می کند؛ پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است،(4) هر کس همه این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از تشنگی و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»(5)

این ماه، در میان مسلمانان از احترام، اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار و ماه سلوک روحی آنان است و مؤمنان با مقدمه سازی و فراهم کردن زمینه های معنوی در ماه های رجب و شعبان هر سال خود را برای ورود به این ماه شریف و پربرکت آماده می کنند، و با حلول این ماه با شور و اشتیاق و دادن اطعام و افطاری به نیازمندان، شب زنده داری و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه داری و... روح و جان خود را از سرچشمه فیض الهی سیراب می کنند.

فضائل ماه رمضان

گرچه ذکر تمام فضائل ماه مبارک رمضان از حوصله این مقال خارج است؛ ولی پرداختن و ذکر برخی از فضائل آن از نظر قرآن و روایات اسلامی خالی از لطف نیست.

1. برترین ماه سال

ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگی های منحصری که دارد در میان ماه های سال قمری برترین است؛ قرآن کریم می فرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن برای هدایت انسان ها در آن نازل شده است.»(6)

پیامبر گرامی(ص) درباره ماه رمضان می فرماید: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد، ماهی که نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب هایش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته اید، نفس های شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است.... بهترین ساعاتی است که خداوند به بندگانش نظر رحمت می کند... .»(7)

2. نزول کتب آسمانی در این ماه

تمام کتب بزرگ آسمانی مانند: قرآن کریم، تورات، انجیل، زبور، صحف در این ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «کل قرآن کریم در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد، سپس در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم(ص) و صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجیل در روز سیزدهم ماه رمضان و زبور در روز هیجدهم ماه رمضان نازل شد.»(8)

3. توفیق روزه

در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه داری را به بندگانش داده است؛ «پس هر که ماه [رمضان] را درک کرد، باید روزه بگیرد.»(9)

انسان افزون بر جنبه مادی و جسمی، دارای بُعد معنوی و روحی هم هست و هر کدام در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه های ویژه را نیاز دارند، یکی از برنامه ها برای تقویت و رشد بُعد معنوی، تقوا و پرهیزگاری است؛ یعنی اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوی رشد و پرورش دهد و به طهارت و کمال مطلوب برسد، باید هوای نفس خود را مهار کند و موانع رشد را یکی پس از دیگری بر دارد و خود را سرگرم لذت ها و شهوات جسمی نکند. یکی از اعمالی که در این راستا مؤثر و مفید است روزه داری است، قرآن کریم می فرماید: «... ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان از شما نوشته شده، تا پرهیزگار شوید.»(10)

برخی از فواید و فضائل روزه:

الف. تقویت تقوا، پرهیزگاری و

اخلاص؛(11) امام صادق(ع) می فرماید: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من می دهم.»(12)

حضرت فاطمه(س) می فرماید: «خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»(13)

ب. مانع عذاب های دنیوی و اخروی:

امام علی(ع) می فرماید: «روزه روده را باریک می کند گوشت را می ریزد و از گرمای سوزان دوزخ دور می گرداند.»(14)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «روزه سپری در برابر آتش است.»(15)

ج. آرامش روان و جسم:

روزه داری روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتی روح و تندرستی جسم می شود.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «روزه بگیرید تا سالم بمانید.»

باز می فرماید: «معده خانه تمام دردها و امساک [روزه [بالاترین داروهاست.»(16)

حضرت امام باقر(ع) می فرماید: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.»(17)

حضرت علی(ع) می فرماید: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکات و حدیث در روزه داری روزه های واجب [رمضان[ برای آرام کردن اعضا و جوارح آنان، خشوع دیدگانش و فروتنی جان هایشان و خضوع دلهایشان حفظ می کنند.»(18)

امروزه در علم پزشکی و از نظر بهداشت و تندرستی نیز در جای خود ثابت شده که روزه داری تأثیرهای فراوانی بر آرامش روح و روان و سلامتی جسم و بدن دارد، دفع چربی های مزاحم، تنظیم فشار، قند خون، و... نمونه آن است.(19)

د. مانع نفوذ شیطان:

امام علی(ع) به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! چه چیزی شیطان را از ما دور می کند؟ پیامبرگرامی(ص) فرمود: روزه چهره او را سیاه می کند و صدقه پشت او را می شکند.»(20)

بنابراین، روزه مانع نفوذ شیطان های جنی و انسی شده و وسوسه های آنان را خنثی می کند.

ه . مساوات بین غنی و فقیر:

انسان روزه دار در هنگام گرسنگی و تشنگی، فقرا و بینوایان را یاد می کند و در نتیجه به کمک آن ها می شتابد. حضرت امام حسن عسگری(ع) درباره علت وجوب روزه می فرماید: «تا توانگر درد گرسنگی را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند.»(21)

و. احیاء فضائل اخلاقی

حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه می فرماید: «تا مردم رنج گرسنگی و تشنگی را بچشند و به نیازمندی خود در آخرت پی ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگی و تشنگی خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدین سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خودداری از شهوات است، نیز تا روزه در دنیا نصیحت گر آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و راهنمای آنان در رسیدن به اجر باشد و به اندازه سختی، تشنگی و گرسنگی که نیازمندان و مستمندان در دنیا می چشند پی ببرند و در نتیجه، حقوقی که خداوند در دارایی هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند... .»(22)

و... .

4. وجود شب قدر در این ماه

شب قدر از شب هایی که برتر از هزار ماه است و فرشتگان در این شب به اذن خدا فرود می آیند و جمیع مقدرات بندگان را در طول سال تعیین می کنند(23) و وجود این شب در این ماه مبارک نعمت و موهبتی الهی بر امت پیامبر گرامی اسلام(ص) است و مقدرات یک سال انسان ها (حیات، مرگ، رزق و...) براساس لیاقت ها و زمینه هایی که خود آنها به وجود آورده اند تعیین می شود و انسان در چنین شبی با تفکر و تدبر می تواند به خود آید و اعمال یک سال خود را ارزیابی کند و با فراهم آوردن زمینه مناسب بهترین سرنوشت را برای خود رقم زند.(24)

حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم است.»(25)

5. بهار قرآن

نظر به این که قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات آن در این ماه فضیلت بسیاری دارد، در روایات اسلامی، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است؛ چنان که حضرت امام باقر(ع) می فرماید: «هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»(26)

یک نکته!

بدیهی است فضائل و ثواب هایی که برای ماه مبارک رمضان و روزه داری ذکر شده و به برخی از آن ها اشاره شد، از آنِ کسانی است که حقیقت آن را درک کنند و به محتوای آن عمل و در گفتار و کردار به کار گیرند و به آن ها جامه عمل بپوشانند. چنان در روایات اسلامی برای روزه داری آدابی ذکر شده و کسانی که صرفاً تلاوت قرآن می کنند، ولی به آیات و احکام آن عمل نمی کنند و یا آن که از روزه داری تنها رنج گرسنگی و تشنگی را می کشند و بوسیله گناه، تأثیر روزه را از بین می برند و ماه مبارک رمضان و فضای معنوی آن تأثیری بر اشخاصی بر جای نمی گذارد، مورد نکوهش قرار گرفته اند.

چنان که پیامبر اکرم(ص) به زنی که با زبان روزه کنیز خود را دشنام می داد فرمود: چگونه روزه داری و حال آن که کنیزت را دشنام می دهی؟! روزه فقط خودداری از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بی اثر می کنند قرار داده است، چه اندکند روزه داران و چه بسیارند کسانی که گرسنگی می کشند.»(27)

حضرت امام سجاد(ع) در دعای حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض می کند: به وسیله روزه این ماه یاریمان ده تا اندام های خود را از معاصی تو نگه داریم و آن ها را به کارهایی گیریم که خشنودی تو را فراهم آورد، تا با گوش هایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به لهو و لعب نشتابیم و تا دستمانمان را به سوی حرام نگشاییم و با پاهایمان به سوی آن چه منع شده ره نسپاریم و تا شکمهایمان جز آن چه را تو حلال کرده ای در خود جای ندهد و زبان هایمان جز به آن چه تو خبر داده ای و بیان فرموده ای گویا نشود... .»(28)

بنابراین، در ماه مبارک باید تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت و با اخلاص، توکل و توسل از اهل بیت(ع) و عمل به دستورها و احکام قرآن کریم و دوری از گناهان، انجام توبه نصوح و واقعی، عبادت، شب زنده داری، درک فضیلت شب قدر و... فضیلت ماه مبارک رمضان را درک کرد و از آن در راستای رسیدن به کمال حرکت کرد و باید در این ماه به گونه ای خودسازی کرد که با اتمام ماه مبارک تأثیر و فواید آن در روح و جان افراد باقی باشد و اثر آن تا ماه رمضان سال بعد ماندگار باشد.

[ شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۰ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

عید مبعث،عید پیامبری حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) برتمامی مسلمین جهان مبارکباد.


عید مبعث,بعثت رسول اکرم,بعثت پیامبر اکرم (ص)

عید مبعث

27 رجب مصادف با بعثت پیامبر اکرم (ص)

حرا در هاله ای از نور
خلوت غار حرا را آشوبى بر آشفته است ، نسیم آسمانى همراز روحى گشته که مانوس با آسمان است ، ستاره اى که با فروغش آتشکده ها را به دست غروب سپرد و کنگره هاى کاخ استبداد کسرى را فرو ریخت ، اینک پیام رسالت نجوا می کند.

فروغ نگاهش گرما بخش ساقه هاى شکننده و ظریفى میشود که زیر خروارها، خاک جاهلیت خرد میشدند. خنکناى گواراى کلامش ، آتش نمرودیان را به خاکستر مى نشاند.بد بیضائى او بساط سحر و کفر و عناد درهم مى ریزد، دم مصطفائیش ، عطر خوشبوى زندگى مى پراکند، دلهاى فرو مرده در انتظار قاصد بیداریند.
آرى محمد (ص) قاصد بیدارى دلها می شود، آرى محمد (ص ) عازم پیکار با بت ها میشود.

 

***********************

بعثت پیامبر اکرم (ص)

محمد امین(ص) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز نیاز پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی به‌تدریج آماده می‌شد.
درعالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را براو بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. محمد (ص) در این هنگام چهل سال بود. تنهایی و توجه خاص او در غار حالتی غریب در او ایجاد می‌نمود. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یکباره بر او نازل گردید با این پیام:
«اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم».
بخوان به نام پررودگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته. بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است .خدایی که نوشتن آفرید .به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.

فرشته وحی به او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمی‌دانم. اما بار دیگر همان جمله را شنید، فرمود: «من امی و درس ناخوانده‌ام» و شنید: «بخوان»، این بار روح‌الامین او را سخت فشرد و محمد(ص) دریافت که این بار می‌تواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را به انجام رساند.

 

آن حضرت از کوه پایین آمد و به خانه همسر مهربانش خدیجه شد. واقعه عجیبی را که بر او گذشته بود با وی در میان گذاشت. او را دلداری داد و گفت: «بدان که خداوند مهربان هرگز به تو که با خانواده‌ات مهربان هستی و از ستمدیدگان و محرومان دستگیری می‌کنی بد نخواهد کرد و تو را تنها نمی‌گذارد». او دانست که ماموریت بزرگ شویش آغاز شده است. حضرت فرمود: «مرا بپوشان تا لختی بیاسایم، خدیجه چنین نمود و محمد (ص) به خوابی آرام فرو رفت».

 

خدیجه به منزل عموزاده‌اش «ورقة ابن نوفل» که از دانایان عرب بود در آمد و شرح ماوقع را بیان داشت ورقه اظهار داشت که پروردگار بزرگ برای شویت ماموریتی بس عظیم قرار داده و اراده خداوند بر رسالت محمد قرار گرفته است و او همان آخرین پیامبر موعود است. بدین ترتیب پیامبر رحمت در سن 40 سالگی برای نجات و سعادت ابناء بشر به مقام نبوت رسید. او آمد تا برای همه آدمیان الگویی باشد نمونه تا رسم چگونه زیستن را به آنان بیاموزد و راه هدایت را به انسانها بنمایاند. آری محمد امین، پیامبر رحمت و ختم مرسلین برای هدایت و سعادت ما آمد.

[ دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۳۹ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) را به تمامی رهروان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نماییم.

 شهادت امام موسی کاظم,امام موسی کاظم,سالروز شهادت امام موسی کاظم

 

بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان جهان در سال 183 هجری است.

 

درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند.

 

جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند. گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم که می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزدوالی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

 

عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت وگفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم کرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن کردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.

[ يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۳۱ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]

سالروز وفات عقیله بنی هاشم،اسوه صبر و مقاومت حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد.

http://uupload.ir/files/vi8b_en5740.jpg

حضرت زینب (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشید و پرچمدار این قیام بود در ضمن سفری که به همراه همسر گرامی شان عبدالله بن جعفر به شام بودند به لقاءالله پیوستند و بدن مطهر ان بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید. زینب (س) که از همه سو نسبش به معصومین می رسد، مستعلی است که راه پیش روی آنان که می خواهند در راه عقیده شان انقلاب کنند، روشن ساخت. او که روح ظلم ستیزی را از مادرش فاطمه زهرا و پدرش حیدر کرار به ارث می برد، در راه افشای ظلم و احقاق حق، با کلام غرّای خویش از هیچ فداکاری و جانفشانی دریغ نمیورزید.

در تداوم نهضتی که حضرت زهرا در حمایت از امام معصوم زمان خویش و انقلاب علیه باطل در پیش گرفت، حضرت زینب (س) نیز در واقعه کربلا، دوشتادوش امام معصوم حضور داشت و پس از شهادت او نیز پیام قیامش را دبه گوش تمام جهانیان ابلاغ کرد.

حضرت زینب (س) هنگامی که به سال های تشکیل زندگی نزدیک شد، از این امر پسندیده الهی سرباز نزد؛ امّا در ازدواج با پسر عموی خویش شرطی بسیار نیکو قرار داد: اینکه هرگز و در هیچ لحظهای از برادرش اباعبد الله جدا نشود.

نقش آن حضرت در قیام عاشورا، صرفاً نباید از دیدگاه احساسی و روابط نَسَبی تحلیل کرد؛ بلکه در آن واقعه، حضرت زینب خود را فردی می بیند که باید از جان امام خویش محافظت کند و در رکاب او باشد در آن حادثه و مصیبت مهیب که تمام بار غم و اندوه، بر دوش حضرت زینب (س) بود و او باید آغوش تسکین خود را به روی تک تک بازندگان عاشورا می گشود، ودر مقام الگو و مقتدای تمام حاضرین صحنه عاشورا قرارداشت به همین لحاظ، هرگز لحظهای زیر بار غم و ماتم قامت خم نکرد و آزادگی و غرور و حیا و عفت خویش را از یاد نبرد. او بهترینم نمونه برای زنان آزاده و خدا جوی روزگار است.

برای حضرت زینب القاب فراوانی ذکر کرده اند؛ از جمله ان می توان: «عقیله بنی هاشم »، «ام المصائب »، « عارفه»، «عامله »،«زاهده »،«باکیه»، و «صدیقه صغری » را نام برد.

در بیان مقام علمی آن حضرت همین بس که ایشان در زمان اقامت پدر بزرگوارش در کوفه، برای زنان، مجلس تفسیر قرآن بر پا می کرد و در زمان بیماری امام سجاد(ع) مردم برای پاسخ سوالات شرعی خود، مرجعی جز حضرت زینب نداشتند.[164]

پیام عاشورا که توسط حضرت زینب به تمام زنان روزگار ابلاغ می شود، شناخت رسالت سیاسی و پشتیبانی از مبارزه شهیدان،تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاکدامنی و شهید پروری و تربیت نسلی شهادت طلب است.

گفتار مجری

بانوی مهربان و صبوری که در تمام سال ها ی عمرش، در کوچه پس کوچه های اندوه و معصیت دویده بود، پس از عاشورا، پس از رفتن آخرین دلخوشی و آخرین آمیدش حسین(ع) دیگر تاب تحمل دنیا را نداشت. در مدینه قحط سالی فرا رسید و حضرت زینب به همراه همسرش به شام کوچ کردند. روزی از روز ها یماه رجب، حضرت در کوشه حیاط خانه رو به آسمان نشست و برای آخرین بار نام برادرش حسین را عاشقانه زمزمه می کرد و ان گاه رحلت فرمود.

در هر کجایتاریخ که پرسه بزنیم، نام عاشورا را از زبان هر که بشنویم وآن را از هر منظری نظاره کنیم، پا به پای حسین که امام آن واقعه و رهبر آن حماسه بود، نام و حضور زنی را می بینیم که در تمام لحظه ها ی حادثه حاضر است و حتی به قدر چشم برهم زدنی،غفلت و غیبت نمیکند. عاشورا به نام حسین زنده است و به یاری و یاوری زینب.

زینب، ستون خیمه عاشورا است؛ خیمهای که بر فراز شانه های حسین ایستاده است.

شگفت نیست اگر کسی که در خانه وحی و امامت بزرگ شده، اینچنین بلند آوازه و سر افراز بر بلندی تاریخ بایستد. شگفت نیست که زینب، فریاد افشاگرانه جاوید هستی است؛ کسی که درمحفل خاندان آل عبا، چشم به دنیا گشوده و بر زانوان پیغمبر، کودکی اش را سپری کرده؛ کسی که در سایه نفس های امیر مومنان و بانوی جهان نفس کشیده بی شک زینب خواهد شد؛ زینبی که استوره بی شباهت صبر و پایداری و استقامت است.

زینب (س) شبیه ترین مردمان روزگار به اطمه و علی بود؛ و گرنه، آن گونه که در راه روشنگری مکتب امام خویش استقامت نمیورید و برای احقاق حق و افشای باطل آن گونه بلیغ سخن نمیراند. صبر فاطمی و مضاحت غلوی در وجود عاشورا را چون نهال کوچکی بارورکرد و از او درختی ساخت که تا همیشه هستی بر همه جای جهان سایه افکنده بود. به راستی این همه اعجاز از چه کسی جز نواده پیغمبر ساخته بود ؟

چراغ راه

محمدغالب شانعی در جلسه اسلام شماره 27 سال اول می فرماید: « از برزگ ترین زنان اهل بیت از حیث حسب و نسب و از بهترین بانوان پاکدامن که صاحب روح عظیم و اهل تقوی وآینه سر تا پا نمای مقام رسالت و ولایت، سیده زینب دختر عل یبن ابیطالب است که او را به بهترین سبک که نمونه مکارم اخلاق بود پرورش وتربیت دادند واز پستان علم و دانش خاندان نبوت آشامید و از سر چشمه غیبی نوشید تا در نشانه های مضاحت و بلاغت از آیات بزرگ الهی گشت و در حلم و کرم وبصیرت در امور سیاسی مشهور خاندان بنی هاشم و عرب گشت وجا ل وجلال و سیرت وصورت و اخلاق و فضیلت های عالی در او جمع بود چنانچه شبها به عبادت و روزها در روزه بود و معروف به اهل التقی.»

ابن حجر و ابن اشیر در اسدالغابه در مورد حضرت نوشته اند: در حالت ایشان در مجلس یزید این گونه که چنان صحبت می فرمود که دلالت بر قوت قلبش داشت.(یعنی هیچ ترس و واهمهای از دستگاه حکومت اموی نداشت و به راحتی انتقاد می کرد.)

زلال قلم

نام صبور تو

« نه مهر فسون نه ماه جادو کرد

نفرین به سفر که هر چه کرد اوکرد »

از آنروزی که کوله بار سفر به دوش گرفت و به گام های مهربان ولی مظلوم برادرش اقتدا می کرد، از آن روزی که پا جای پای او گذاشت و در پی حج و سرزمین وحی، سر از صحرای خونخوار طف در آورد، از همان روز محنت های بی پایان او آغاز شد... آه ! اما شاید نه... قدری پیشتر بود که پیش چشمان صبورش، پاره های جگر صبر که از مار خانگی زخم خورده بود، چون گدازه های آتشفشان از گلو فرو ریخت. آیا زینب از ان روز به استقبال مصائب رفت ؟ یا نه... از آن هنگام که تمام بیعت های شکستنی حسن مجتبی را رها کردند و اطراف کیسه ها یزر و سفره های رنگین ظلم جمع شدند ؟

یا از انهنگام که وصی پیغمبر خدا در خانه نشست و سکوت کرد تا مثله شدن قرآن و اسلام را با خار در چشم نظاره کند و سرانجام با طاقت از کف رفته، در محراب غرق به خون رمضان، به آغوش رستگاری بشتابد ؟ و یا نه...

آه زینب ! نام صبور تو مگر از کجا آمده ؟ اهل کجاست که هر لحظه و هر جا شنیدنش لرزه بر اندام ستم می افکند و رعشه به زانوان عشق و شکیب ؟ چگونه است که نام صبورتو را شرمنده و خجل، به کنج عزلت می راند و عفت و حیا را ردس می دهد و آغوش به روی تمام داغداران و بی کسان عالم می گشاید ؟ نامت، سلاله صبری است که نسب از خون هتی شهید و اسیران عاشق دارد. نامت قصیده بلندی است که تمام تداوم تاریخ آزادگی را ضمانت میکند و اهنگ کوبنده اش در تمام سکوت های رذیلانه ازل تا ابد روزگار، طنین می افکند.

صبر به نام تو تکیه می کند. ایمان و ستم سوزی، از پس نام تو سر بر می آورد. مهر و عطوفت شکست نا پذیر هر صبح با اذن تو سر از خواب بر می کند و در رگ های هستی جاری می شود.

آه، نامت پیامبر یک تنه استقامت است... نامی که تنها با چهار حرف عاشقانه و دل انگیز، طولانی ترین خطبه ها و خطابه های ایستادگی را تلاوت می کند.

آه زینب ! الفبای رشادت ف بیش از چهار حرف ندارد؛همان چهار حرف آزاده و مشهور که یکدیگر را در آغوش گرفته اند تا تو را به گوش عالم برسانند.

آه ستاره ها ی روشن، از سر راه کنار بروید ! ابرهای شبانه آسمان را خلوت کنید ! فرشتگان مقرب، در را به روی مهمان بزرگی که در راه است بگشایید ! امشب پرستوی خستهای به آغوش خدا می آید تا تمام سالهای رنج وسوگ عمرش را در آغوش پروردگار بیاساید و خستگی در کند.

او خسته است؛ روی برتافته از تمام اهالی زمین با گیسوان سپید رنجیده و گونه های تاول از اشک می آید. چادر سوگ سیاهش را از او بگیرید و لباس سپید عافیت بر تنش کنید. به او پایان تمام محنت هارا مژده دهید و به آغوش محبوب یگانه اش بسپارید. دیگر برایش بس است سوگواری این همه سال.

زینب؛ لحظهای بایست 1 دنیای پس از بی تو، طاقت وشکیب را از کدام آغوش گشوده وام بگیرد؟ دستی بر سر آشفته روزگار بکش تا اندکی از صبر خود را در جانش به ودیعت بگذاری.

برای بعد از این زمین دعا کن؛ برای روزگاران پر فتنهای که در راهند و مردمان را تک و تنها به باد معصیت می گیرند، برای خستگی های زمانه دعا کن زینب !

آه اگر ذرهای از صبر تو را داشتیم....!

زلال قلم

(اگر نبودی عمه...)

آخر تو که هستی که هر کس دردی داردتورا صدا میزند ؟ مگر تو چه قدر توان در زانوانت ذخیره داری که هر که از راه مانده است ودیگر قوتی در زانوانش نمانده از تو استمداد می جوید ؟مگر خانه قلبت برای داغ، چقدر جا دارد که هر لحظه خبری تفدیده ترش کند ؟ آخر با این لبان تشنه و درون گرسنه، چقدر باید تا انتهای این بیابان را برای نوگلی آزرده بدوی؟!

آسمان حیران سینه آسمانی تو شده اند. اهل ملکوتی، انگشت به دهان لحظه لحظه، رفتار خدا گونه تورا می پایند.

آخر مگر تو که هستی که همه این زنان و کودکان غمدیده و رنجور،فقط نام تو را به زبان می آورند حتی ولّی خدا؟! حکم پیامبری را در سینه ات، عفت و پاکدامنی زهرایی را در قلبت، زبان گویا و پر صلابت حیدری را در دهانت، سیاست و پایداری و شجاعت حسنین را در چشمت نگاه داشتهای و بی پروا وبی وقفه به مبارزه ادامه می دهی.

سرباز بی چون وچرای خورشید، پرستار بی وقفه کاروان نور، پدر و مادر و برادر و خواهر و همه کس این یتیمان، عمه جان زینب، کجایی ؟ باز کودکی از کاروان جا مانده است، باز بانویی از شدت گرما و عطش، زیر آوار آفتاب غش کرده است. باز یتیمی خواب آشفتهای دیده و بهانه پدر می گیرد. باز بانوی بارداری از شدت غم و سختی، امانت خود بی موقع را بر زمین نهاده است. عمه جان کجایی که حال برادر زاده ات دوباره دگر گون است. دوباره کودکی، خواستهای داشته و دارند جوابش را با تازیانه می دهد، عمه بیا و مثل همیشه تن نهیفت را سپر بلا کن. عمه بیاو برای سومین روز، سهم اندک غذایت را بین بچه ها تقسیم کن. عمه بیا تا نگاه استوارت، شدت غم را از چهره ها بزداید، گرما بدهد به دلها. عمه بیاتا از آبشار وجودت همه را سیراب کنی در این عطشناک بیابان. اگر نبودی تو عمه چه بر سر ما می آمد. اگر نبودی چه کسی می تواند دنباله این کهکشان را تا عمق ظلمت این خاک تیره، بکشاند. اگر نبودی تو عمه چه بر سر دنیا می امد ؟!

اگر نبودی تو، اگر نبودی ؟!

کوتاه و گویا

اشک های زینب که عمری در سوگ عشق و حق ریخته بود، امشب به لبخند سبز می رسند.

اه زینب، تمام خستگی هایت را از امشب در آغوش خدا از یاد ببر !

کاروان زینب که سال های سال در مسیر اندوه در رفتن بود، امشب به سر منزل آرام رسید.

به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.

آه از نماز شب نشسته و قامت نا گهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !...آه از دل زینب !

چقدر خدا دلتنگ زینب بود ! اینک که به سوی او می شتابد، خدا سخت در آغوشش خواهد گرفت.

زینب، فرزند امام عارفان بود، پس چگونه عقیله بنی هاشم نباشد ؟

آه،ای ام المصائب، تمام داغ ها و سوگ ها، در حضور مصیبت های تو رنگ می بازد و از یاد می روند.

تمام شیر زنان روزگار، هر چه فریاد اعتراض را از حنجره تو وام می گیرند.

تمام زمین وزمان بر کربلا می گریند و تمام کربلا بر زینب.

سلام بر نماز شبی که حسین(ع) از توالتماس دعا دارد !

سلام بر مادری که برتمام شهیدان کربلا مویه کرد جز بر فرزندان خویش!

آنجا که نام صبر بر زبان می آید، انگشت ها، شکیبایی زینب را نشانه می روند.

زینب، دنیای پس از حسین را تاب نیاورد؛ اینک اورا به آسمان ها ببریدای فرشتگان محرم !

شعر

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ

پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان

در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود

زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت

از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود

در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ

در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام

در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود

در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب

پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود

[ چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۱۰ ق.ظ ] [ حسین پودینه ]

[ ۰ ]